یاسوج شهر نفرین شده شهرداری و شورای شهر

شهر یاسوج هر چند قدمت تاریخی زیادی ندارد اما طبیعت خدادادی اطراف آن باعث شده است تا خیلی زود به عنوان پایتخت طبیعت ایران معرفی شود و میزبان گردشگران و مسافران زیادی از نقاط مختلف کشور باشد. اما مثل اینکه بنا نیست این شهر روی توسعه را به خود ببیند وشاید هم یاسوج شهر نفرین شده شهرداری و اعضای شورای شهر شده است.
انگار مسائل شهری و مدیریت‌ آن برای اعضای شورای شهر یاسوج در مرتبه دوم و یا شاید چندمِ اهمیت قرار دارد و فعلاً دوئل اعضای شورای شهریاسوج برای کرسی شهرداری مهم‌تر از حقوق اولیه شهروندان یاسوجی است.شهرداری‌ها به‌ویژه شهرداری یاسوج، سالهاست که از نبود برنامه تدوین شده قابل اجرا و مدیریت توانمندی که بتواند معضلات و مشکلات شهر را کاهش دهد رنج می برد. تنها کافی است نگاهی به خیابان‌ها و ساختمان‌های شهری انداخت تا متوجه ضعف و ناتوانی در برنامه ریزی و عملکردی در مدیریت شهری شد.
در شهرداری یاسوج، چندی پیش نستهن مقدم بعد از شش سال حضور در شهرداری، بر اثر فشارهایی که بر او وارد می‌شد، در یک تصمیم ناگهانی و با اعلام تصمیم برای نامزدی در انتخابات مجلس استعفای خود را اعلام کرد. پس از رفتن مقدم، سجاد بهرامی به عنوان سرپرست شهرداری شهر یاسوج انتخاب شد. بهرامی هر چند در پی آن است با گزارش‌های مکرر رسانه‌ای، خود را شخصی جهادی و پرکار به افکار عمومی معرفی کند تا شاید فرجی حاصل شود وبتواند به عنوان شهردار انتخاب، اما او خود نیز به خوبی می داند حضور او در شهرداری موقتی است و خیلی زود باید با عنوان سرپرست شهرداری یاسوج خداحافظی کند؛ مگر آن‌که دوئل اعضای شورای شهر یاسوج برای تصاحب عنوان شهرداری همچنان به درازا بکشد. کیوان آشنا رئیس شورای شهر یاسوج که البته دیگر رئیس نیست و باید تا زمان برگزاری انتخابات هیئت رئیسه منتظر ماند، گوی سبقت را از دیگران ربود و به صورت خودخوانده خود را شهردار اعلام کرد و با استناد به نامه اعضای شورای شهر، مدعی شهرداری یاسوج شد و این موضوع باعث شد تا کل کل آشنا و عباس نژاد شروع شود. هنوز این کل کل ها به پایان نرسیده بود که هدایت امیری یکی دیگر از اعضای شورای شهر یاسوج، با تکیه بر تجربیاتی که چندین دوره در شورای شهر کسب کرده به صورت جدی داعیه‌دار شهرداری یاسوج است. حالا در این گیر و دار، از یک طرف آشنا برای امیری می‌زند و از طرف دیگر تیم امیری در پی اثبات عدم کفایت آشنا برای شهرداری یاسوج هستند. در میانه این میدان پر از جدال، شهر یاسوج گوشت قربانی‌ای شده که چیزی از آن نیز سهم همین شهروندان که روزی به اعضای شورای شهر رأی داده‌ بودند، نخواهد شد. شهرداری بی‌در و پیکر یاسوج این روزها نقل محافل و مجالس است؛ تا جایی که برخی از دلسوزان شهری خواستار انحلال شورای شهر می‌شوند.
اما باید گفت که انحلال شورای شهر به این راحتی هم که فکر می کنیم نیست. آنچه در این میان مشخص است اگر نگوییم بی توجهی، کم توجهی اعضای شورای شهر به وعده های تبلیغاتی خود برای توسعه یاسوج در دوران انتخابات بوده است چرا که احساس میشود یاسوج شهر نفرین شده شهرداری و شورای شهر است و اگر شورای شهری نباشد شاید وضعیت شهر یاسوج از این که هست بهتر باشد و بتواند به سمت توسعه حرکت کند.